شرح جاذبه
زیباترین و عاشقانه ترین موزه در فئودوسیا به نویسنده "بادبانهای قرمز" - الکساندر گرین اختصاص دارد. نویسنده چندین سال در این شهر زندگی کرد. این نمایشگاه بازدیدکنندگان را در یک جادویی غرق می کند گرینلند - کشوری که شهرهای اختراع شده توسط وی در آن واقع شده اند: لیس ، زورباگان ، لیلیانا و دیگران.
الکساندر گرین
نام اصلی این نویسنده است الکساندر استپانوویچ گرینفسکی … او در خانواده یک نجیب زاده لهستانی متولد شد که به دلیل شرکت در قیام 1863 به روسیه تبعید شد. "سبز" ، مخفف نام خانوادگی ، نام مستعار ورزشگاه است که بعداً به یک نام مستعار خلاق تبدیل شد. از کودکی ، او رویای دریا و سرگردانی های دور را در سر داشت و در 16 سالگی خانه خود را ترک کرد تا به آنجا برود. اودسا … در اودسا ، او مدتی به طور تصادفی زندگی کرد ، سپس توانست شغل دریانوردی پیدا کند - و اولین سفر خود را به دریا انجام داد. ولی حرفه نیروی دریایی به نتیجه نرسید - مرد جوان عاشقانه برای ملوانان کاملاً مناسب نبود. او به خانه بازگشت و سپس شانس خود را دوباره امتحان کرد - در حال حاضر در باکو. او مشاغل زیادی را تغییر داد ، اما جایی نماند. از ناامیدی وارد سربازها شد - و رها ، نظم نظامی برای او مناسب نبود. اما ماهیت او در فعالیت انقلابی اش نمایان شد. مرد جوان شد SR و نام مستعار زیرزمینی "Lanky" را دریافت کرد. او درگیر ترور نبود ، اما به عنوان یک مبلغ روشن ، فصیح و متقاعد کننده بود. او چندین بار بود دستگیر شد ، بیش از یک سال در زندان گذراند ، دو بار سعی کرد فرار کند ، تحت عفو آزاد شد ، دوباره دستگیر شد … در این سالها بود که او تماس خود را نوشت. اولین داستانها با نام مستعار "سبز" در سال 1907 منتشر شد.
قبل از شروع جنگ جهانی اول ، او توانست آزاد شود دو مجموعه داستان ، ازدواج و طلاق ، قطع رابطه با انقلابیون سوسیالیست ، همگرایی با محافل ادبی سنت پترزبورگ. در آن سالها او بیشتر داستانهای واقع گرایانه می نوشت و مشکلات سیستم موجود را برملا می کرد. تنها پس از چندین سال نوشتن ، خطوط "گرینلند" در آثار او ظاهر شد - یک کشور عاشقانه تخیلی که او تمام زندگی بعدی خود را درباره آن نوشت. در سالهای آخر قبل از انقلاب ، وی در فنلاند پنهان شد و در سال 1917 به پتروگراد بازگشت.
انقلاب عاری از عاشقانه بود. در سال 1918 ، گرین به دلیل محکوم کردن تروریسم تقریباً تیرباران شد. سپس او به ارتش اعزام شد و به طور معجزه آسایی پس از تیفوس زنده ماند. او ، مانند بسیاری دیگر از نمایندگان ادبیات روسیه ، در واقع توسط یکی از دوستان نزدیک بلشویک ها نجات یافت. ماکسیم گورکی … گرین در مشهور مستقر شد خانه هنر - در همان مکانی که N. Gumilyov ، O. Mandelstam و دیگران زندگی می کردند. این زمان گرسنه اما درخشان در داستان متأخر "Fandango" رنگارنگ توصیف شده است. او انقلاب را نپذیرفت ، اما آن را نیز نپذیرفت - او دیگر اصلاً به سیاست علاقه ای نداشت. در آن سالها ، گرین معروف ترین اثر خود را نوشت - "بادبان های قرمز مایل به قرمز" ، در مورد عشق و دریا ، گویی سعی در فرار از یک واقعیت کابوس انگیز دارد. او داستان را به همسر سوم خود اختصاص می دهد - نینا میرونوا … سومین ازدواج او سرانجام قوی بود و او هرگز از نینا جدا نشد.
سبز اهمیت ادبی پیدا می کند. او سرانجام منتشر می شود ، حق امتیاز دریافت می کند. گرسنگی کاهش یافته است. و در سال 1924 ، گرین رویای خود را برآورده می کند - او از پتروگراد به دریا می رود ، به فئودوسیا … او خانه ای پیدا می کند که در سال 1891 در خیابان گالری ساخته شده است. موزه اکنون در آن قرار دارد. خود اسکندر خانه را بسیار دوست داشت. او خود آن را در داستان "در حال اجرا بر روی امواج" توصیف می کند ، و در مورد ترکیب شگفت انگیز سکوت خوشبخت - و سر و صدای ناشی از بندر می نویسد.
سبزها بسیار آرام زندگی می کنند. اسکندر بسیار خلاق است و زیاد می نویسد. آنها با یکی دیگر از ساکنان معروف کریمه آن سالها دوست هستند - ماکسیمیلیان ولوشین … اما زمان به سرعت در حال تغییر است.هر سال در روسیه شوروی آزادی انقلابی کمتر و فشار ایدئولوژیکی بیشتر و بیشتر می شود. به نظر می رسد آثار عاشقانه و افسانه ای گرین با سیاست ادبی جدید ناسازگار است. چاپ مورد نظر آثار گردآوری شده قطع می شود ، آثار جدید گرین منتشر نمی شوند. این پول دوباره کافی نیست و سپس خانواده به جایی می روند که زندگی ارزان تر بود - به کریمه قدیمی. در سال 1931 ، سبزها به پایتخت و سپس به سن پترزبورگ رفتند. اسکندر سعی می کند آخرین رمان خود را چاپ کند یا حداقل از اتحادیه نویسندگان مستمری بگیرد ، اما او رد می شود. در این سالها او مقدار زیادی مشروب می نوشد - در پایتخت با آشنایان سابق بوهمی خود مشروب می خورد. اما می توانید با آنها بنوشید ، اما هیچ کمکی از آنها نمی شود. او برمی گردد به کریمه قدیمی ، و در سال 1932 می میرد - بیمار و غیر ضروری در اتحاد جماهیر شوروی. دفن سبز در کریمه قدیمی. همسر محلی را برای قبر خود انتخاب می کند که بتواند دریایی را که دوست دارد ببیند.
سرنوشت نینا نیکولاوا آسان نبود. در سالهای اشغال ، او را به اردوگاه کار آلمان بردند ، و هنگامی که بازگشت ، مانند بسیاری از زندانیان چنین اردوگاهی ، متهم به کمک به اشغالگران شد و در اردوگاه شوروی به سر برد. او تقریباً ده سال را گذراند ، تحت عفو 1955 آزاد شد و در سال 1997 بازسازی شد. در سالهای اخیر ، او در کریمه قدیم زندگی می کرد و به ابتکار وی ، یک A. موزه سبز.
انتشار کتاب های گرین تا زمان مبارزات ضد جهانی ، ادامه یافت و در زمان ممنوعیت و خروج از کتابخانه ها ادامه یافت. بازگشت کامل گرین به خواننده در آغاز دهه 60 بود.
نمایشگاه موزه
موزه این ساختمان در سال 1966 تصور شد و در آن افتتاح شد جولای 1970 … قبلا، پیش از این آناستازیا تسوتایوا او را "جادو" نامید این واقعاً از یک "موزه نویسنده" معمولی با یک نمایشگاه سنتی عکس و چیزهای محافظت شده دور است. این به منظور انتقال بازدیدکنندگان به دنیای عاشقانه و اسرارآمیز آثار گرین ایجاد شده است. مفهوم موزه توسط G. I. Zolotukhin با مشارکت اختراع شد هنرمند S. Brodsky … ساوا برودسکی تصویرگر است و او دارای تصاویر بسیاری برای آثار گرین است. خود موزه بیشتر به عنوان تصویری از یک کتاب داستانی ساخته می شود تا پیشگفتاری آکادمیک برای آن. این موزه به عنوان یک کشتی طراحی شده است که دارای جایگاه ، کابین ، دستگاه برش و غیره است. این یک واقعی است " موزه عاشقانه »، موزه کشتی ، سفر ، عشق صادقانه و دوستی واقعی.
بازدیدکنندگان با استقبال " نگه داشتن ناوچه ”، با مدل کشتی ها روی دیوارها و پرتره های خود A. Green توسط هنرمند S. Brodsky. " کابین سرگردان"به دوران کودکی نویسنده و تولد تصاویر عاشقانه در روح او اختصاص دارد. از ویاتکا ، او به اودسا رفت ، به رویای خود در مورد دریا. این نمایشگاه درباره سفرهای وی - به اسکندریه ، استانبول ، باکو می گوید. در میان نمایشگاه ها نه تنها یادگارهای گرین وجود دارد - به عنوان مثال ، در این اتاق یک عضو لوله ای وجود دارد که در فیلم شوروی در مورد A. Green بازی کرد - "شوالیه رویاها".
اتاق برش با یک مدل بزرگ از یک قایقرانی قایقرانی در مورد اولین تجربیات ادبی نویسنده ، در مورد مشارکت در سازمان های انقلابی می گوید. نمایشگاه اصلی متعلق به این زمان است - اولین تصویر نویسنده ، عکس 1906. این نمایشگاه درباره زندگی او در سالهای قبل از انقلاب می گوید: دستگیری ها ، تبلیغات ، انتشار داستانهای جدید ، عشق و ازدواج عاشقانه - و جدایی.
تصویر مرکزی اتاق "Rostral" - کشتی معروف با بادبان قرمز ، نماد اصلی خلاقیت نویسنده. A. Green این داستان را سالها نوشت ، شروع کرد ، رها شد و دوباره به ایده مورد علاقه خود بازگشت. این داستان در سال 1923 منتشر شد. این موزه نسخه های خطی داستان را بر روی برگه های بریده شده از کتابهای حسابداری دفتر نگهداری می کند: در پتروگراد در دهه 1920 ، جایی که نویسنده در آن زمان زندگی می کرد ، فقدان فاجعه بار کاغذ نوشتاری معمولی وجود داشت. در این اتاق می توانید ویرایش اول داستان را ببینید.
کابین کاپیتان به زندگی A. Green در کریمه اختصاص داده شده است.یک گالری عکس وجود دارد - از این دوره از زندگی او عکسهای زیادی باقی مانده است. زمان بالاترین شکوه بود - آثار جمع آوری شده A. Green شروع به چاپ کردند. پانزده جلد تصور شد ، اما فقط هشت جلد منتشر شد - آنها را می توان در این اتاق مشاهده کرد. گرین در این سالها بهترین آثار خود را می نویسد - "زنجیر طلایی" ، "فاندانگو" ، "دویدن روی امواج".
اتاق بعدی است دفتر یادبود نویسنده … در اینجا ، با توجه به توضیحات ، فضای آخرین دفتر وی بازسازی می شود ، دیگر نه در فئودوسیا ، بلکه در کریمه قدیم ، جایی که او به زندگی خود پایان داد.
نمایشگاه همچنان به تکامل خود ادامه می دهد. در سال 1981 ، مشهور در سراسر فئودوسیا ظاهر شد بریگانتین -نقش برجسته روی دیوار خانه ، یک کشتی ، گویی از دریا در خیابان شناور است. در سال 1985 ، یک سالن جدید ظاهر شد ، که به بازتاب آثار الکساندر گرین در دنیای مدرن اختصاص داشت. مرکز سالن توسط یک مدل از یکی از شهرهای اصلی گرینلندیا اشغال شده است - زورباگان … در دهه 90 ، گالری نقاشی عاشقانه معاصر ظاهر شد. امروزه نمایشگاههای متعدد ، عصرهای ادبی و موسیقی و رویدادهای دیگر در اینجا برگزار می شود.
این موزه فعالیت های انتشاراتی اختصاص داده شده به گرین را انجام می دهد - به هر حال ، در مجموعه آن اسناد بی نظیری در مورد زندگی نویسنده وجود دارد. موزه خاطرات منتشر نشده قبلاً در مورد گرین ، بیوگرافی نویسنده ، آثار A. Green با تصاویر منحصر به فرد از مجموعه های موزه و غیره منتشر کرده است. موزه دارای یک اتاق کتابخانه است که در آن نسخه های متعددی از آثار A. Green به زبانهای مختلف موجود است. ارایه شده.
حقایق جالب
قبل از مرگ ، گرین اعتراف کرد و مراسم مقدس را پذیرفت. کشیش گفت وقتی از گرین پرسید آیا با دشمنانش آشتی کرده اید ، مرد در حال مرگ پاسخ داد: "منظورتان بلشویک ها است؟ آنها دشمنان من نیستند ، من نسبت به آنها بی تفاوت هستم."
در سال 2011 ، جشنواره شراب تحت حمایت موزه برگزار شد. شرکت کنندگان زوج های عاشق بودند و از آنها دعوت شد تا "شراب کاپیتان گری" را بچشند.
روی یک یادداشت
- مکان: خیابان فئودوسیا گالری ، 10
- نحوه رسیدن به آنجا: با تاکسی های مسیر ثابت 1 ، 2 ، 5 ، 6 ، 106 پوند تا ایستگاه "گالری".
- وب سایت رسمی:
- ساعت کار: 09: 00-17: 00 ، روزهای تعطیل - دوشنبه ، سه شنبه.
- قیمت بلیط: بزرگسالان - 150 روبل ، دانش آموزان مدرسه - 70 روبل.