راه آهن بایکال-آمور به عنوان: یکی از بزرگترین پروژه های جهان ، گران ترین پروژه زیرساختی در اتحاد جماهیر شوروی ، پروژه ساخت و ساز اتحادیه شوک کامسومول اتحادیه شناخته می شود. آنها آهنگهایی در مورد او ساختند ، فیلم ساختند ، شعر و رمان نوشتند. و بسیاری از داستانهای عجیب و عرفانی درباره این مقیاس بزرگ و چنین کشور بزرگراهی ضروری وجود دارد.
قطار شبح
این افسانه اصلی BAM است. قبل از آن داستان واقعی سازندگان-زندانیان پیش از جنگ رخ داد. تعداد کمی از مردم می دانند که ساخت و ساز نه توسط اعضای کامسومول ، بلکه توسط زندانیان باملاگ در پایان دهه 30 آغاز شد. اگر جنگ نبود ، این جاده در اواسط قرن گذشته ساخته می شد.
در یکی از سایتها ، زندانیان موفق به ربودن یک لوکوموتیو بخار با سکوی بارگیری شدند. آنها امیدوار بودند که به Yakutia برسند ، جایی که گم شدن راحت تر بود. رهبران اردوگاه از هوانوردی خواستند ، که هم قطار را با فراریان و هم راه آهن باریک دور را بمباران کرد. به زودی جنگ شروع شد و محل ساخت و ساز محدود شد.
با این حال ، از آن زمان ، ساکنان محلی دوره ای یک قطار را می بینند که بی صدا در امتداد دروازه های یخ زده می شتابد. نوعی هلندی پرنده. با شروع ساخت و ساز اتحادیه ، تیپها با یک راه آهن باریک در تایگا برخورد کردند. او در شرایط عالی کار قرار داشت - با تخت خواب های آغشته به کرئوزوت تازه و ریل های صیقلی شده. و به جایی نرسید ، دقیق تر ، پس از 26 کیلومتر در مقابل تپه ای بلند ، متراکم پوشیده از سرو قرار گرفت.
این فرض که این جاده توسط ارتش یا سرویس های ویژه مورد استفاده قرار گرفته است ، تأیید نشده است. این راز حل نشده باقی ماند. و راه آهن باریک با داستانهای بوریاتس در مورد قطار ارواح همراه بود.
تونل هایی به دنیاهای دیگر
طولانی ترین تونل Severomuisky در روسیه تبدیل شده است. مشکل ترین راه حل های مهندسی در سراسر خط الراس Severo-Muisky است. و ساخت آن طولانی ترین است - 26 سال ، با وقفه. گذرگاه زیرزمینی توسط داستانهای عرفانی جلوه داده شد ، در بسیاری از موارد در زمانهای مختلف با سازندگان آن اتفاق می افتد.
در طول دستیابی به شناور در سال 1979 ، چندین غرق کننده توسط آوارهای سنگی دیوار کشی شدند. یکی از کارگران سعی کرد به تنهایی راهی برای خروج از زیر آوار پیدا کند و با یک در فلزی در دیوار گرانیت برخورد کرد. او با افزایش سن سبز بود ، اما پشت سر او به وضوح می توان حرکت را شنید ، نشانه هایی از نوعی زندگی. سازنده نتوانست در را باز کند ، شروع به ضربه زدن به آن و درخواست کمک کرد. جوابی نداشت.
یک سال بعد ، بخش دیگری از همان تونل فرو ریخت. ناودانی وسیع در مقابل کارگران ظاهر شد و به اعماق کوه منتهی شد. و از خالی بودن آن ، ضربات چکش ها به وضوح شنیده می شد. یک فرورفتگی عجیب پر از سنگ و پر از بتن بود. و به تونل ها گفته شد که به دلیل غلظت رادون دچار توهم شنوایی شده اند.
اینها فقط معروف ترین داستان ها هستند. بسیاری دیدند که توپهای آتش از شکافها به سمت سازندگان شناور است. آنها نوعی هشدار برای ارواح کوهستانی محسوب می شدند. زیرا به زودی سیلاب آبهای زیرزمینی معمولاً اتفاق می افتد.
شمن سفید
در حماسه های چوکچی ، مانچو و آلتایی شمن های سفید وجود دارد. در اساطیر سیبری و شمال ، آنها به مردم خدمت می کردند ، از آنها محافظت می کردند. بنابراین یک شمن سفید مهربان در یکی از سایت های ساختمانی ظاهر شد.
این تونل ، که از خط الراس کودار در شمال ترانسبایکالیا عبور کرده بود ، مرتفع ترین کوهستانی شد. علاوه بر این ، رشته کوه از نظر لرزه ای فعال بود ، همراه با زمین لرزه و بهمن. تونل ها اطمینان دادند که شبح ، یعنی شمن سفید محلی ، همیشه قبل از شروع هر فاجعه ای ظاهر می شود. یعنی به او هشدار داد و هرگز اشتباه نکرد.